نوشته شده توسط : مریم

خدايا:

 

 

همواره، تو را سپاس مي گذارم که هر چه، در راه تو و راه پيام تو،

 

 

بيشتر مي روم بيشتر رنج مي برم، آنها که بايد مرا بنوازند، مي زنند،

 

 

آنها که بايد همگام باشند، سد راهم مي شوند.

 

 

آنها که بايد حق شناسي کنند، حق کشي مي کنند،

 

 

آنها که بايد دستم را بفشارند، سيلي مي زنند، آنها که بايد تقويتم کنند،

 

 

سرزنشم مي کنندنوميدم مي کنند، تا در راه تو؛

 

 

از تنها پايگاهي که چشم ياري دارم و پاداشي، نوميد شوم، چشم ببندم،

 

 

رانده شوم....تا تنها

 

 

اميدم تو شود، چشم انتظارم، تنها به روي تو باز ماند، تنها از تو ياري طلبم،

 

 

تنها از تو پاداش گيرم، در حسابي که با تو دارم، شريکي ديگر نباشد، تا؛

 

 

تکليفم با تو روشن شود، تا تکليفم با خودم معلوم گردد،

 

 

تا حلاوت "اخلاص" را

 

 

که هر دلي اگر اندکي چشيد، هيچ قندي در کامش شيرين نيست

 

 

- بچشم،

 

 

خدايا: اخلاص! اخلاص!

 

 

و ميدانم، اي خدا، مي دانم که براي عشق، زيستن،

 

 

و براي زيبايي و خير؛ مطلق بودن، چگونه آدمي را به مطلق مي برد،

 

 

چگونه اخلاص، اين وجود نسبي را، اين موجود حقيري را که

 

 

مجموعه اي از

 

 

احتياج ها است و ضعف ها و انتظارها، "مطلق" مي کنند!

 

 

(دکتر علي شريعتي)



:: بازدید از این مطلب : 210
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 آذر 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم

روزي بزرگان ايراني ومريدان زرتشتي از کوروش بزرگ خواستند که براي ايران زمين دعاي خير کند وايشان بعد از ايستادن در کنار اتش مقدس اينگونه دعا کردن:

 

 

خداوندا اهورا مزدا اي بزرگ آفريننده آفريننده اين سرزمين

بزرگ،سرزمينم ومردمم راازدروغ و دروغگويي به دور بدار

بعد از اتمام دعا عده اي در فکرفرو رفتند واز شاه ايران پرسيدند که چرا اين گونه دعانموديد؟فرمودند:چه بايد مي گفتم؟ يکي جواب داد :براي خشکسالي دعا مينموديد؟

 

 

کوروش بزرگ فرمودند: براي جلو گيري از خوشکسالي ...

 

 

انبارهاي اذوقه وغلات مي سازيم

 

 

ديگري اينگونه سوال نمود: براي جلوگيري از هجوم بيگانگان دعا مي کرديد ؟

 

 

ايشان جواب دادند: قواي نظامي را قوي ميسازيم واز مرزها دفاع مي کنيم

 

 

گفتند:براي جلوگيري از سيلهاي خروشان دعا مي کرديد ؟

 

 

پاسخ دادند: نيرو بسيج ميکنيم وسدهايي براي جلوگيري از هجوم سيل مي سازيم

 

 

و همينگونه سوال کردندوبه همين ترتيب جواب شنيدند...

 

 

تا اين که يکي پرسيد: شاها منظور شما از اين گونه دعا چه بود؟!

 

 

وکوروش تبسمي نمودند واين گونه جواب دادند :

من براي هر سوال شما جوابي قانع کننده آوردم ولي اگر روزي يکي از شما نزد من آيد و دروغي گويد که به ضرر سرزمينم باشد من چگونه از آن باخبر گردم واقدام نمايم؟ پس بياييم از کساني شويم که به راست گويي روي آورند ودروغ را از سرزمينمان دور سازيم...که هر عمل زشتي صورت گيرد باعث اولين آن دروغ است

 

:منبع :کلوب بهانه



:: بازدید از این مطلب : 261
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 19 آذر 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مریم

 

از بس که ملول از دل دلمرده ی خویشم

هم خسته ی بیگانه هم آزرده ی خویشم

 

این گریه ی مستانه ی من بی سببی نیست

ابر چمن تشنه و پژمرده ی خویشم

 

گلبانگ ز شوق گل شاداب توان داشت

من نوحه سرای گل افسرده ی خویشم

 

شادم که دگر دل نگراید سوی شادی

تا داد غمش را به سراپرده ی خویشم

 

پی کرد فلک مرکب آمالم و در دل

خون موج زد از بخت بدآورده ی خویشم

 

ای قافله ، بدرود،سفر خوش،به سلامت

من همسفر مرکب پی کرده ی خویشم

 

بینم چو به تاراج رود کوه زر از خلق

دل خوش نشود همچو گل از خرده ی خویشم

 

گویند که «امّید و چه نومید!»ندانند

من مرثیه گوی وطن مرده ی خویشم

 

مسکین چه کند حنظل اگر تلخ نگوید؟

پرورده ی این باغ، نه پرورده ی خویشم.

 

«مهدی اخوان ثالث»



:: بازدید از این مطلب : 289
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : جمعه 4 آذر 1390 | نظرات ()